به گزارش تحریریه، «تیری میسان» تحلیلگر فرانسوی مسائل بین المللی و از منتقدان نظام تک قطبی اعتقاد دارد تحولات نظامی روسیه در اوکراین، در واقع یک جنگ واقعی میان مسکو و واشنگتن است که جعبه جنایت کارانه(پاندورا) غرب را می گشاید. اهداف کشورهای غربی در حال شکل گرفتن است حال آنکه کاخ سفید تنها قصد محافظت از نیروهای تروریست افراطی اوکراین را علیه روسیه ندارند، بلکه می خواهد هر دو طرف را تضعیف نماید؛ یکی از دو طرف اتحادیه اروپا است تا به این وسیله کاخ سفید بتواند قدرت مطلق ایالات متحده را در جهان تک قطبی تثبیت کند.

پیروزی اوکراین در این جنگ می تواند ضربه ای سنگینی برای روسیه باشد. در این جنگ هیچ یک از دو طرف قادر به عقب نشینی نیستند و هر عملیات نظامی مورد استقبال قرار می گیرد.

پیوندهای ایدئولوژیک ضد روسی که هنگام عملیات های پنهانی جنگ سرد به وجود آمده بود، همچنان وجود دارد. حضور برخی از این نیروها در جنگ سوریه هم کاملاَ آشکار بود، ‌آنهم در بین عناصر جهادی که دارای ملیت های مختلفی بودند. حتی برخی از آن ها در عملیاتی که نیروهای سازمان سیا در افغانستان، بوسنی و هرزگوین، چچن و کوزوو طراحی می کردند، حضور داشتند.

قانون کمک های مالی به اوکراین که توسط سنای ایالات متحده در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۲ تصویب شده بود در واقع قبل از آغاز عملیات نظامی روسیه صورت گرفت. همچنین پنتاگون در ۲۶ ماه آوریل ۲۰۲۲ جلسه ای را در رامشتاین با حضور ۴۳ کشور برگزار کرد تا بتواند سلاح خود را به اوکراین بفرستد. آنها می دانستند که زلنسکی پیش از آغاز جنگ از حضور نیروهای باندریست در ارتش خود خبر داشت و می دانست که سلاح های فرستاده شده به دست نئونازی ها خواهد افتاد. تمام دولت هایی که دارای سرویس های اطلاعاتی مجهزی هستند هم این موضوع را می دانستند اما در برابر عمو سام توان ابراز وجود ندارند. تنها اسرائیل بود که جرات کرد این جلسه را بایکوت کند.

راه اندازی جنگ برای احیای خود

اما واقعیت این است قدرت واشنگتن تقلیل یافته چرا که در گذشته توانسته بود ۶۶ دولت را برای حمایت از عناصر جهادی در سوریه دور خود جمع کند. اگرچه این تعداد خود حدود یک سوم اعضای سازمان ملل را شامل می شد اما تنها یک دهم جمعیت جهان بود. همین امر نشان می دهد که رویکرد و موضع ایالات متحده در سطح جهان تا چه حد تضعیف شده است.

با تداوم جنگ، نیروهای سیاسی ایالات متحده هم به این جنگ پیوستند تا منافع خود را تامین کنند. برای آنکه ایالات متحده به صورت ابر قدرت جهانی باقی بماند باید به نظام قبل از جنگ جهانی دوم بازگردد. در سال ۱۹۳۹، ایالات متحده از بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ خود خارج نشده بود. تنها ایده مفید آنها ایجاد بحران در اروپا بود تا به این وسیله کشورهای اروپایی همدیگر را تکه پاره کنند و با ثروت ملت خود از ایالات متحده سلاح خریداری کنند. واشنگتن در سال ۱۹۴۲ وارد جنگ شد، آنهم نه به طور کامل.

جنگ جهانی دوم ۵۵ میلیون کشته در اروپا داشت که تنها دویست نفر آنها از شهروندان ایالات متحده بودند. زیرکی ایالات متحده این بود که سلاح را به صورت قرض به اروپا می داد. پس از جنگ زمان حساب و کتاب مالی فرا رسید. دولت انگلستان در آستانه فروپاشی قرار داشت و قرض اتحاد جماهیر شوروی تا شصت سال پرداخت و تنها با قدرت گیری «ولادیمیر پوتین» این حساب پاک شد.

استراتژی ایالات متحده برای قراردادن خود در مرکزیت جهان تنها با گسترش جنگ به سمت غرب دست یافتنی خواهد بود. حال فروپاشی اقتصادی اتحادیه اروپا مد نظر واشنگتن قرار دارد.

اکنون نیز کنگره می بایستی قانون اهدای قرض را برای محافظت از دموکراسی ساختگی اوکراین تصویب کند که به سنا محول شد. این موضوع نشان می دهد که به لحاظ اقتصادی، شرایط جنگ دوم جهانی همچنان در حال ادامه است.

دکترین سال ۱۹۹۰ «پل ولفوویتز» بر این اصل استوار است که ایالات متحده باید برای رشد خود مانع پیشرفت رقیب شود و اکنون تضعیف اتحادیه اروپا در دستور کار قرار دارد.

از طرف دیگر با وجود فساد گسترده «ولادیمیر زلنسکی»، مشخص است که استفاده از سلاح های آمریکایی نمی تواند امکان پذیر باشد زیرا او آنها را در بازار سیاه می فروشد. به تدریج این سلاح ها در تمام سطح جهان وارد خواهند شد و به دست نیروهای غیردولتی می افتند.

استراتژی ایالات متحده برای قراردادن خود در مرکزیت جهان تنها با گسترش جنگ به سمت غرب دست یافتنی خواهد بود. حال فروپاشی اقتصادی اتحادیه اروپا مد نظر واشنگتن قرار دارد.

از طرف دیگر کشورهای اروپایی با پیروی از سرور خود یعنی ایالات متحده- باید منتظر کاهش گسترده سطح زندگی خود باشند و بار دیگر سرمایه خود را به آمریکا بدهند. اما کسی متوجه این موضوع نیست و هنوز تبلیغات جنگی ادامه دارد.

لندن و واشنگتن می خواهند کشورهای غربی را با گفته های خود متقاعد سازند. آنها با مردم اوکراین و حتی روسیه کاری ندارند و دیدگاه خود را پیوسته تکرار می‌کنند. آنها به اقلیت نئو-نازی اوکراین چشم دوخته اند.

در این مسیر تبلیغات جنگی اوکراین هم بر سر دو موضوع متمرکز است: تبلیغ پیروزی های نظامی خود در جراید غربی و ارائه ی اخبار جعلی در ارتباط با جنایات جنگی روسیه که آن نیز به سرعت تکذیب می شود.

رسانه های غربی اخبار واقعی را نمی خواهند بشوند چرا که باید مطابق با خواست آنها باشد. اسنادی در آلمان منتشر شده که نشان می دهد رژیم نازی و باندریست ها از مدت ها قبل نابودی ساکنین دونباس را برنامه ریزی کرده بودند. این طرح در طی جنگ دوم جهانی اجرا نشد اما از سال ۲۰۱۴ اجرای این سیاست دنبال شد.

پایان/